Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-30@09:07:43 GMT

قیصر کجایی که خودشون رو کشتن!

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۷۰۹۹۵

قیصر کجایی که خودشون رو کشتن!

سعید هنرمند در اعتماد نوشت: کار هنر پیوندی ناگسستنی با اوج و افول رتبه حرفه‌ای مردم آن دارد. در طول تاریخ هنر کمتر هنرمندی را می‌توان نام برد که دایما در اوج جایگاه هنری خود بوده باشد. هنرمندان در هر رشته‌ای که فعالیت می‌کنند معمولا به واسطه ارایه یک یا چند اثر هنری قابل و مورد پسند جامعه مخاطبان خود، مدتی را در اوج شهرت و گاهی محبوبیت می‌گذرانند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخی نیز به واسطه تولید یک اثر هنری تا پایان عمر مورد احترام قرار می‌گیرند؛ و بسیار پیش آمده که هنرمندی اثری هنرمندانه را خلق کرده، اما در سال‌های پس از آن هرچه تلاش کرده موفق به تکرار موفقیت آن اثر نشده و چه بسا تولید مکرر آثار نازل سبب از دست رفتن جایگاه پیشین ایشان نیز شده است.

تعویض نسل‌ها، به‌روزرسانی شیوه‌های خلق اثر با بهره‌گیری از ابزارآلات و امکانات جدید، ظهور سبک‌های نو، تغییر سلیقه هنری مخاطبان و هماهنگی هنرمندان جدید با این تغییرات و پدیدارگشتن نگرش‌های نوین در حیطه فعالیت هنری، از مسائل موثر در اوج و فرود یک هنرمند هستند. سینما در قیاس تاریخی با سایر هنرها، هنری نوظهور و در حال تکامل به‌حساب می‌آید که این خاصیت موجب تغییر دایمی سلایق مخاطبان این هنر- صنعت است. در سینمای ایران نیز آثار کلاسیک و تولیدات امروزین آن تفاوت‌های بسیاری در نوع ساختار و محتوا با یکدیگر دارند؛ و در این چند دهه ورود سینما به ایران نسل‌های متفاوتی از هنرمندان ظهور و افول کرده‌اند. وقوع انقلاب در ایران موجب جدایی بسیاری از هنرمندان سینما از این حرفه شد، که یکی از شاخص‌ترین هنرمندان بازیگر، بهروز وثوقی بود.

از نظر رییس سازمان سینمایی آقای بهروز وثوقی می‌تواند برگردد و کار کند، هیچ مشکلی ندارد.ا

ظهارنظری جدید برای رییس یک سازمان حساس که مستقیما در مخابره تصویر خوبی‌ها و بدی ها‌ی جامعه ایرانی به جهان نقشی اثرگذار دارد. اینکه پوزیسیون در قدرت در رسانه رسمی کشور چنین خبر یا درخواستی را اعلام کند ممکن است نشان از تغییرات احتمالی سیاست‌ها و رویکرد‌های فرهنگی- هنری کشور در سطح کلان آن داشته باشد.

تا پیش از این اظهارنظر، معمولا هنرمندان معترض به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور اگر در مراسمی پشت تریبون قرار می‌گرفتند و در نقش اپوزیسیون درون حاکمیتی یا دستکم اپوزیسیون داخل کشور در حمایت از وثوقی و تقوایی و بیضایی صحبت می‌کردند و غالبا مسوولان سینمایی کشور را مخاطب نقد‌های خود قرار می‌دادند. اما این‌بار رییس سازمانی که سیبل انتقادات درباره ایجاد انواع محدودیت‌ها برای تولید آثار سینمایی است از بازگشت اشخاصی سخن می‌گوید که حتی ذکر نام‌شان نیز هماره با سانسور و محدودیت همراه بوده است.

در سینمای ایران خاطره خوبی از فعالیت هنری هنرمندان سالخورده نداریم، گزیده کاری و عدم فعالیت بزرگانی مانند عزت‌الله انتظامی نه تنها سبب فراموش شدن آن‌ها نشد بلکه وجهه و کلاس هنری ایشان را نیز برای همیشه حفظ کرد. به غیر از موارد استثنایی و انگشت شمار، مرور آثار غول‌های سینمای جهان نیز موید این مطلب است که اوج فصل کاری سینماگران تا دوران پیش از سالخوردگی است. فارغ از تسلط بر نقش و اجرای باورپذیر آن توسط بهروز وثوقی که این خاصیت بازی ایشان موجب رضایت و تایید منتقدان است، بهروز وثوقی در نگاه مخاطب عام سینما نیز بازیگری توانا و کاریزماتیک است. یکی از دلایل محبوبیت وثوقی برای عامه مردم انتخاب نقش‌هایی بود که تمام دلیل خاصیت گیرایی آن به اجرای آن توسط یک جوان خوشتیپ مثل بهروز وثوقی بود. بهروز وثوقی برای ستاره سینما شدن در مکانی درست و در زمانی درست‌تر پا به عرصه هنر گذاشت و برای ماندگار شدن در قلب و خاطرات سینمایی مخاطبان سینمای پیش از انقلاب در زمانی بسیار درست از سینمای ایران جدا شد؛ و فرصتی برای‌شان فراهم نشد که به دلیل مسائل مالی و اقتضائات دیگر به سمت همکاری با فیلم‌های نازل کشیده شده و رزومه خوب خود در سینما را سیاه کند.

بهروز وثوقی در دورانی در سینما اوج گرفت که حرف اول را در سینمای ایران فیلمفارسی‌های مبتذل می‌زدند، از سویی کارش سخت بود که مسیری متفاوت را می‌پیمود و از سویی بی‌دغدغه می‌تازید زیرا که رقبای انگشت شماری داشت.

سینمای امروز ایران شاید نیاز آنچنانی به بهروز وثوقی در آستانه نود سالگی ندارد، زیرا که مخاطبان حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای سینما با وثوقی جوان و جذاب خاطره دارند نه پیرمردی که الان و در دوران بازنشستگی‌اش وی را برای بازگشت به سینما ترغیب می‌کنند. قطعا بازگشت ایشان به کشور به معنای صدور مجوز برای فعالیت در سینما برای وی نیست و مسلما مانند حبیب خواننده باعث دلشکستگی و دق مرگ شدن ایشان می‌شود. به امید روزی که برخی از هنرمندان همیشه معترض و مدیران تصمیم‌گیر در مسائل سینمای کشور این ماجرای دستمالی شده و لوث شده بازگشت بهروز وثوقی به کشور را تمام کنند تا این شائبه پیش نیاید که ماجرای بازگشت وثوقی دستاویزی است برای رسیدن به اهداف شخصی و بدون پیگیری جدی ماجرا پس‌از مطرح کردن تا مراسم و تریبون بعدی.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل سینمای ایران بهروز وثوقی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۰۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • به یاد آتیلا پسیانی و لحظه‌های ماندگارش در سینما | از هنرمندی در آثار بهرام بیضایی تا حاتمی‌کیا و بهروز افخمی |‌ ببینید
  • خراسان رضوی بیشترین تعداد دفاتر انجمن سینمای جوانان کشور را دارد
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • لزوم ایجاد یک سایت فرهنگی و هنری در استان البرز
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی
  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • هنرمندان برای حل مشکلات زیست‌محیطی پای کار آمدند
  • تاثیر هنر در حفاظت از محیط زیست
  • رکورد فروش روزانه سینما شکسته شد